- پا گرفتن
- رشد کردن نمو کردن -20 استوار شدن ثبات یافتن مستقر شدن، 0 دوام یافتن باقی ماندن، 0 سکی از حرکات نرمش (خم گیری) در ورزش باستانی است، 0 گرفتن عضله پا هنگام شنا 0 یا پا گرفتن برف 0 نشستن آن بر زمین چندانکه زود آب نشود. یا پا گرفتن کاری. رونق گرفتن آن. یا پا گرفتن طفل. براه افتادن او. یا پا گرفتن قبری را. سطح آن را از زمین بالا آوردن
معنی پا گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
- پا گرفتن
- استوار شدن، پابرجا شدن، برقرار شدن، ثبات و دوام پیدا کردن
نیرو گرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تداوم بخشیدن، تداوم دادن
پا گرفتن
گنجایش ظرفی برای قرار دادن چیزی در آن، گنجیدن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
چیز داده را گرفتن فراز گرفتن باز گرفتن واستدن استرداد: کتابش را پس گرفت، مکافات یافتن پاداش یافتن پاد افراه یافتن: از هر دست که بدهی پس میگیری. یا پی گرفتن بایع سلعه را از مشتری. متاع فروخته را از مشتری پس گرفتن وردبهای آن. یا پس گرفتن درس از طفل. درس خوانده را از طفل پرسیدن
رفتن، دویدن: شیر سگی داشت که چون پو گرفت سایه خورشید بر آهو گرفت. (نظامی)
پی گرفتن چیزی را. آنرا دنبال کردن در عقب وی رفتن: گریزان ره خانه را پی گرفت شبی چند با عاملان می گرفت. (نظامی)، رد پای برداشتن بر اثر پای رفتن: گر از گریزنده را پی گرفت شبیخون زد و راه بروی گرفت. (نظام)
باز گرفتن، پس گرفتن
گرفتن چیزی که به کسی داده شده، واستدن
چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
چیزی را که فروخته شده از خریدار گرفتن و پول آن را رد کردن
دویدن، با شتاب رفتن، تند رفتن، رفتن با شتاب و سرعت، پوییدن، چرویدن، تاختن، تکیدن برای مثال شیر سگی داشت که چون پو گرفت / سایۀ خورشید بر آهو گرفت (نظامی۱ - ۵۳)
((~گِ رِ تَ))
فرهنگ فارسی معین
چیز داده را گرفتن، بازگرفتن، واستدن، متاع فروخته شده را از مشتری بازگرفتن و رد بهای آن
در جایی استقرار یافتن، جایی را به خود اختصاص دادن
گنجیدن، جایی برای خود اختیار کردن، محلی را به خود اختصاص دادن
Repossess, Withdraw
изымать , снимать
wiedererlangen, abheben
забрати назад , забирати
odzyskać, wycofać
取回 , 撤回
recuperar, retirar
recuperare, ritirare
recuperar, retirar
récupérer, retirer
terugnemen, terugtrekken
เอาคืน , ถอน
mengambil kembali, menarik
يسترجع, سحب
पुनः प्राप्त करना , वापस लेना
לשוב אל , למשוך
取り戻す , 引き出す
되찾다 , 철회하다
geri almak, geri çekmek